تلاش دوباره برای بزرگ شدنت
باز هم می خواهم بزرگ شوی باز هم ببالی و من به خود ببالم دردانه ام قول می دهم که خسته نشوم و دست از تلاش برندارم روزی مرا درک می کنی که دوستت داشتم که حاضر به دیدن اشک هایت شدم باید این ستاره های کوچک از چشمانت فرو بریزد تا خِردت افزون شود باید از دنیای کوچکت فاصله بگیری تا در دنیای آدم بزرگ ها بتوانی جایی پیدا کنی دنیای سراسر حرکت و پویایی، تو را با مادر نمی پذیرد تاج سرم من همیشه نیستم تا اشک های گرمت رو بزدایم من همیشه نیستم تا در تاریکی ها آغوش به رویت بگشایم غم اشک های امروزت را به جان می خرم تا به امید آن مهربان شاهد غم روزان دیگرت نباشم امروز گوشه ای می ایستم و با دلی فشرده صدای گر...